حرف اول

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

سلام دوستان عزیز به ماهنامه اینترنتی سیمرغ عشق خوش آمدید . در شماره دوم این ماهنامه سعی داریم مطالب جدیدتر و بهتری به شما عزیزان ارائه نماییم . با نوشتن نظرات و انتقادات خود ما را در بهتر کردن محتوای این وبلاگ یاری نمایید .

آذر ۱۳۸۷

آذر ماه امسال با وقایع و حوادث تاریخی مهمی مقارن شده است . وقایع شیرینی همچون عید بزرگ قربان و عید بزرگ غدیر و سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه الزهرا(س) و حوادث تلخ و ناگواری چون فاجعه ی کشتار زائران ایرانی خانه خدا و به شهادت رسیدن انسان های بیگناهی که در حریم امن الهی مشغول انجام فرایض دینی خود بودند و یا می توان به شهادت دو شخصیت مهم انقلابی شهید آیت ا... دستغیب و شهید آیت ا... دکتر مفتح اشاره کرد .

دوستان عزیز با مطالعه دقیق تر تاریخ واقعیت ها را بشناسیم و اهمیت مناسبتهای این ماه را بیشتر درک کنیم . مطالعه بر همین مناسبتهاست که می تواند آگاهی و دانش ما را نسبت به دین ، فرهنگ و هویتمان بیشتر و اعتقاداتمان را نسبت به آن افزایش دهد .

با تشکر

سرباز

 

تقویم ماهنامه

مناسبتهای مهم این ماه :

۵ آذر : روز تشکیل بسیج مستضعفین به فرمان امام خمینی (ره)

۷ آذر : سالروز تجلیل از دلیر مردان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

۸ آذر : شهادت حضرت امام محمد تقی (ع)

۹ آذر : روز بزرگداشت شیخ مفید

۱۰ آذر : سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)

۱۰ آذر : شهادت آیت ا... سید حسن مدرس و روز مجلس

۱۲ آذر : روز تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

۱۳ آذر : روز جهانی معلولان

۱۵ آذر : شهادت مظلومانه زائران خانه خدا بدستور آمریکا توسط سربازان آل سعود

۱۸ آذر : معرفی عراق به عنوان مسئول و آغاز گر جنگ تحمیلی از سوی سازمان ملل متحد

۱۸ آذر : روز عرفه روز نیایش

۱۹ آذر : عید سعید قربان

۱۹ آذر : سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی به فرمان حضرت امام خمینی (ره)

۲۰ آذر : شهادت آیت ا... دستغیب سومین شهید محراب به دست منافقان کوردل

۲۴ آذر : ولادت با سعادت حضرت امام علی النقی الهادی (ع)

۲۷ آذر : عید سعید غدیر خم 

۲۷ آذر : شهادت آیت ا... دکتر مفتح و روز وحدت حوزه و دانشگاه

روز هفتم آذر روز نيروي دريايي جمهوري اسلامي ايران

روز هفتم آذر مصادف با روز نيروي دريايي جمهوري اسلامي ايران مي باشد. اين روز كه به يمن ايثار وجانفشاني پرسنل دريادل نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در مصاف با دشمن بعثي عراق به نام روز نيروي دريايي به ثبت رسيد. در تاريخ حماسه ساز انقلاب اسلامي ايران روزي غرور آفرين و خاطر انگيز است.

روزي كه پرسنل شجاع نيروي دريايي ارتش با كمترين امكانات و با ايثار جان بهترين عزيزان و همرزمان خود، بزرگترين ضربه را بر پيكر نيروي دريايي ارتش بعث عراق وارد ساختند و شجاعانه از حقانيت و تماميت ارضي ايران اسلامي دفاع كردند.  آنان با اهدا خون خود در دل آبهاي مواج و خروشان خليج فارس به نداي هل من ناصر حسين زمان لبيك گفتند و با افتخار شربت شهادت نوشيدند. به طوريكه چگونه زيستن را به آنان كه مي خواهند حسين وار زندگي كنند و پيرو مكتب اسلام تشيع سرخ علوي باشند، آموختند. يكي از ثمرات ارزشمند اين رشادتها و پايمرديها حضور همه جانبه و هماهنگ برادران ارتشي و سپاهي و در كنارآنان نيروهاي بسيجي و مردمي در سراسر مرزهاي آبي ميهن اسلاميمان است و بر خود مي بالند كه تحت امرفرماندهي كل قوا حضرت آيت الله خامنه اي ولي امر مسلمين در حراست از مرزهاي آبي كشور اسلاميمان انجام وظيفه مي كنند. اگر در اوايل پيروزي انقلاب نيروي دريايي احساس تنهايي مي كرد، امروز بر خود مي بالد كه در كنار نيروهاي مردمي و سپاهي با اقتدار تمام در مقابل دشمنان اسلام ايستاده است. از سوي ديگر مردم نيز اين افتخار را استحقاق خود مي دانند كه حافظان و دريادلاني دارند كه سرافرازانه به پيروي از ولي امر مسلمين از سرحدات اسلام پاسداري مي كنند و با آرامش خيال به زندگي شرافتمندانه خود ادامه مي دهند. چه چيزي با ارزشترين و والاتر از اين مي توان يافت كه ارتش نيرومند در كنار ملتي سلحشور و در زير سايه الهي، تحت امر ولايت فقيه با صفا و صميميت زندگي مي كنند و از ارزشهاي اسلامي دفاع مي كنند؟ تحقق همه اين ارزشها خبر به ايثار و از خودگذشتگي و ثمره خون هاي عزيزاني كه در طول هشت سال دفاع مقدس در ميادين نبرد حق عليه باطل و در پهنه آبهاي نيلگون خليج فارس ايستادند و استقامت كردند چيز ديگر نمي تواند باشد. عزيزان و شهيداني كه از جان و مال خود گذشتند و چراغ روشني براي پويندگان راه حق و حقيقت شدند.
 
نيروي دريايي و رويارويي مستقيم با امريكا:
در تاريخ 29 فروردين 1367، همزمان با روز ارتش، برگ زرين ديگري بر افتخارات نيروي دريايي ارتش اضافه شد. در اين روز كه بعداً به روز نيروي دريايي موسوم شد، پرسنل شجاع ناوشكن هاي "سهند" و "سبلان" و ناوچه "جوشن" در مصافي نابرابر در مقابل نيروهاي متجاوز امريكايي ايستادند. رشادت ها و جانفشاني هاي دليرمردان ناوشكن سهند آنچنان باعث حيرت دشمن گرديد كه ناچار لب به تعريف و تمجيد گشود. ناوشكن سهند در حالي كه مورد اصابت چندين فروند موشك امريكايي قرار گرفته بود و قسمتهاي زيادي از آن در شعله هاي آتش مي سوخت و آرام آرام در آب هاي گرم خليج فارس فرو مي رفت، خدمه هاي فداكارش آن را ترك نكردند و تا واپسين لحظات و با شليك آخرين گلوله هاي خود خشم و انزجار خويش را نثار دشمن كردند.
 

مأموريت اصلي نيروي دريايي:
نيروي دريايي وظيفه خطير حفاظت از سواحلي به طول بيش از 3000 كيلومتر در شمال و جنوب و همچنين دفاع از آب هاي ساحلي و منابع حياتي و استراتژيك كشور را بر عهده دارد و همواره به عنوان وزنه اي تعيين كننده در منطقه خليج فارس و درياي عمان، به حساب مي آيد. اين نيرو بايگان هاي شناور دريايي، تفنگداران و تكاوران، اسكادرانهاي هوانا و هوادريا، واحدهاي پروازي نيرو و غواصان زبده و يگانهاي زير سطحي كيلو كلاس بر حوزه هاي تحت حفاظت و حراست خود در خليج فارس و درياي عمان و درياي خزر تسلط كامل دارد و هرنوع فعاليتي را از سوي دشمن و در محدوده قانوني خود، خنثي مي كند. ناوهاي جنگي كشورمان با توجه به حركت هاي قدرت هاي جهاني مبني بر حضور دريايي در اقيانوس هند و درياي عمان، در طول جنگ تحميلي و پس از آن، دست به تدابير امنيتي زدند و با نظارت كامل بر حضور اين كشتي هاي جنگي بيگانه، آمادگي خود را براي مقابله با تهديدات احتمالي آنان حفظ كرده اند. اجراي مانورهاي متعدد و به نمايش گذاشتن توان رزمي ـ عملياتي در منطقه استراتژيك خليج فارس، در مقاطع حساس دوران دفاع مقدس و پس از آن، نشان دهنده حضور قدرتمندانه جمهوري اسلامي ايران در منطقه و حاكميت آن بر آب هاي خليج فارس است.
 
بازرسي و كنترل كشتي هاي خارجي:
نيروي دريايي در طول جنگ تحميلي در اجراي سياست جمهوري اسلامي مبني بر توقيف كشتي هايي كه  داراي كالاهاي مشكوك به مقصد عراق بودند، وظيفه مهمي بر عهده داشت، به گونه اي كه اين نيرو ضمن نظارت بر تردد كشتي هاي وارد شده به خليج فارس و درياي عمان از طريق تنگه هرمز، به بازرسي و بازپرسي كشتي هاي مشكوك مي پرداخت كه در اين خصوص صدها كشتي خارجي كنترل و بازرسي شد.
 
نيروهاي دريايي و جنگ زميني:
حضور نيروي دريايي در صحنه هاي نبرد زميني و حماسه هايي كه تفنگداران و تكاوران اين نيرو در حفظ آبادان و شكستن محاصره دريايي آن، در اوايل جنگ تحميلي آفريدند، به ويژه در مقاومت چهل و چند روزه رزمندگان اسلام در خرمشهر قهرمان نيز شايان تقدير است. همچنين درگيري واحدهاي شناور اين نيرو با دشمن در قبل از حمله سراسري 31 شهريور 1359، كه منجر به نابودي تعدادي از واحدهاي شناور عراق در اروندرود شد، نشان دهنده اين است كه نيروي دريايي ارتش پيشتاز و سدي در برابر هجوم و تجاوز نابكار دشمن بوده است.
 
بازسازي و حركت به سوي خودكفايي:
فرايند خودكفايي در اين نيرو آنچنان است كه در مراكز فعال جهاد خودكفايي، بيش از 20 پروژه گوناگون به مرحله اجرا رسيده است. متخصصان متعهد اين نيرو در دوران دفاع مقدس، در زمينه خودكفايي صنعتي و تعمير و بازسازي ناوچه ها و ناوها، دستاوردهاي مهمي داشته اند كه از جمله آن بايد از تعمير و راه اندازي ناوشكن سبلان كه در سال 1369، به دستور فرماندهي كل قوا به آب انداخته شد، نام برد. در زمينه آموزشي، اين نيرو با پذيرش هرسال 1300 دانشجو و دانش آموز در رشته هاي گوناگون در مراكز آموزشي شمال كشور يعني انزلي، رشت و نوشهر ـ به تربيت نيروي انساني براي خود و ديگر نهادها و حتي داوطلبان آزاد مي پردازد. اين رشته ها عبارت اند از: علوم و فنون توپخانه دريايي، ملواني، مين جمع كني دريايي، راه و عمليات، جنگهاي الكترونيك، مراقبت هاي پروازي، آموزش كار با زير دريايي ها، غواصي، جوشكاري زير دريا، مديريت و كميسر عالي دريايي، آموزش هوا دريا، تعمير موتورهاي هوايي، فنون اشتغال با هليكوپتر و هوانا و تخصصهاي ديگر فني از جمله برق و الكترونيك و معماري كشتي علاوه بر اينها، مسئولان اين نيرو آماده اند تا هرسال 1500 تن از پرسنل دريايي كشورهاي دوست و همسايه را در رشته هاي مورد نياز آموزش دهند. اين نيروتاكنون به تجهيزات و امكانات نويني دست يافته كه مي تواند كليه اطلاعات موجود و لازم را در صحنه دريا، زمين و هوا به طور دقيق و سريع كسب كند.  كليه قطعات مورد نياز شناورهاي سطحي و زيرسطحي، بجز قطعاتي كه صرفه اقتصادي ندارند، در داخل كشور طراحي و توليد مي شود و در صورت بروز مشكل، با همكاري ساير مراكز علمي، صنعتي بويژه دانشگاهها، امكان توليد تمامي پانصد هزار قطعه موردنياز در داخل وجود دارد. كارخانجات اين نيرو تنها مجموعه منحصر به فرد صنعت دريايي كشور است كه دراراي حوض هاي خشك براي تعميرات زيرآبي و اساسي و نيمه اساسي شناورهاست و آماده عرضه خدمات به تمامي سازمانهاي دريايي كشور است كه با فعاليت هاي بسيار خوب و چشمگير خود موجب جلوگيري از خروج ميليون ها دلار ارز به خارج از كشور شده است.

سیری در جهان سیاست

واکنش حداد عادل به انتخاب اوباما
پیروزی اوباما اقرار ملت آمریکا به شکست سیاست های بوش است.

به گزارش مهر، رئیس سابق مجلس شورای اسلامی پیروزی باراک حسین اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را بیانگر شکست آمریکا در سراسر جهان و اقرار ملت آمریکا به شکست سیاستهای بوش دانست.

غلامعلی حداد عادل در جمع خبرنگاران در پاسخ به خبرنگار مهر در خصوص پیروزی نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تصریح کرد: آمریکاییها مجبورند برای نجات خودشان از باتلاقی که بوش ایجاد کرده است‌ سیاستهای خود را تغییر بدهند و درک این واقعیت به اوباما اجازه داد که با شعار" ما نیازمند تغییر هستیم "وارد رقابتهای انتخاباتی شود.

رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: هر کس که رئیس جمهور آمریکا باشد چاره ای ندارد جز اینکه از راه بوش برگردد و این هم به سود ملت آمریکا و هم به سود مردم جهان خواهد بود.

نماینده مردم تهران در خانه ملت با بیان اینکه پیروزی شعار "ما نیازمند تغییر هستیم" اقرار ملت آمریکا به شکست سیاستهای بوش است گفت: البته آمریکا باید به این شعار عمل کند و در این صورت خردمند خواهد بود و اگر این رویه را دنبال نکند و سلطه جوییهای بوش را ادامه دهد وضع آمریکا از این بدتر خواهد شد و بر نفرت عمومی مردم سراسر جهان از آمریکا افزوده خواهد شد.

حداد عادل در واکنش به رای مجلس به عزل علی کردان از پست وزارت کشور نیز اظهار داشت: اقدام دیروز مجلس پیامی بود به همه کسانی که مدارک دانشگاهی را شوخی می گیرند و با آن بازی می کنند و آبروی دانش و دانشگاه را می برند و من به همه کسانی که از دانشگاههای غیر معتبر و از راههای نادرست برای خود عنوان دست و پا کرده اند توصیه می کنم اگر حقیقتا خودشان می دانند درس نخوانده و زحمت نکشیده عنوان گرفته اند از اتفاق دیروز مجلس عبرت بگیرند..

مشاور رهبر معظم انقلاب اضافه کرد: بر خود لازم دانستم در دفاع از زحمات دانشگاهیان تاسف خودم را از این موارد که البته به طور محدود در کشور ما دیده شده اعلام کنم و البته امیدوارم اقدام شجاعانه مجلس زنگ خطری باشد برای دیگرانی که از مدارک دانشگاهی سوء استفاده می کنند.

معرفی شهید دکتر مفتح

مظهر وحدت حوزه و دانشگاه


كودكي و تحصيلات مقدماتي


شهيد آيت الله دكتر محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ ه.ش در خانواده اي روحاني در همدان به دنيا آمد. پدر ايشان مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ محمود مفتح از وعاظ بزرگ همدان بود.
استعداد فراوان و عشق زياد شهيد به تحصيل باعث شد كه بزودي مراحل مختلف تحصيل را بگذراند، به نحوي كه ديگر حوزه همدان براي او قابل استفاده نبود و لذا در سال ۱۳۲۲ در حالي كه تنها ۱۵ سال داشت براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم مهاجرت كرد.
تحصيلات تكميلي
پس از ورود به قم در حجره اي در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد و شبانه روز به تحصيل علم پرداخت. از محضر اساتيد بزرگي همچون حضرت آيت الله العظمي امام خميني، مرحوم آيت الله علامه طباطبائي، مرحوم آيت الله داماد، مرحوم آيت الله حجت و ... استفاده كرد و بزودي دوره كامل خارج علوم مختلف حوزه را گذارند و جامع منقول و معقول گرديد تا اينكه به درجه اجتهاد نائل آمد و به عنوان مدرسي در حوزه به تدريس پرداخت، به نحوي كه حوزه هاي درسي ايشان در زمينه هاي مختلف به خصوص فلسفه از رونق خاصي برخوردار بود و از پراستفاده ترين حوزه هاي درسي براي فضلاي قم محسوب مي شد.
شهيد مفتح در كنار تحصيل  در حوزه به تحصيل علوم جديده پرداخت و مدارج مختلف تحصيلات جديده را نيز گذراند وي  پس از مدت نسبتاً كوتاهي موفق به اخذ درجه دكتري (P.H.D) در رشته فلسفه گرديد.
فعاليتهاي ايشان در مسائل اجتماعي و سياسي و آشنايي كه از نزديك با حوزه و دانشگاه و كليه مسائل آن پيدا كرده بود سبب شد كه استاد شهيد از سالهاي بسيارقبل، به اهميت وحدت فيضيه و دانشگاه پي برد.
مقاله ايشان تحت عنوان ?وحدت مسجد و دانشگاه? كه در سالهاي حدود ۱۳۴۰ در نشريه مكتب اسلام قم چاپ شد خود به خوبي نشانگر نوع تفكر و تلاش عملي استاد مفتح در زمينه ايجاد اين وحدت از آن سالهاست.
با شروع قيام حضرت امام خميني(ره) شهيد مفتح كه يكي از شاگردان نزديك ايشان بود، از روز اول قيام پشت سر امام مبارزات خود را اوج بيشتر داد.
منبرهايي كه ايشان در شهرهاي آبادان، خرمشهر، اهواز و... مي رفتند بارها منجر به دستگيري و تبعيد ايشان گرديد ولي شهيد مفتح مجدداً در مناسبت بعدي براي منبر به آن شهرها مي رفتند تا بالاخره در آخرين بار ايشان دستگير،  تبعيد وبه استان خوزستان ممنوع الورود شد.

در دانشكده الهيات
غناي علمي استاد، تبحر و تسلط ايشان به علوم جديده و قديم، بيان شيوا و قلم قدرتمند ايشان، دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را بر آن داشت تا به طور رسمي از ايشان دعوت به عمل آورد تا به تدريس در آن محل بپردازد. شهيد مفتح به شوق همكاري با استاد شهيد آيت الله مطهري تدريس در دانشكده الهيات را پذيرفت و از سال ۱۳۴۹ در تهران اقامت گزيد.


مسجد جاويد؛ سنگر مبارزه با ظلم و الحاد
شهيد آيت الله دكتر مفتح با قبول امامت مسجد جاويد در سال ۱۳۵۲ هسته اي ديگر را در جهت تجمع نيروهاي مسلمان مبارز و سنگري براي ارائه اسلام راستين و جبهه اي براي مبارزه با رژيم پهلوي ايجاد كرد. وي ابتدا اقدام به تشكيل كتابخانه اي در مسجد كرد و سپس با تشكيل كلاسهاي مختلف از جمله اصول عقايد، فلسفه، اقتصاد، تفسير قرآن، نهج البلاغه، عربي، تاريخ اديان، جامعه شناسي و... براي دانشجويان و نيز كلاسهاي ديگري در سطح دانش آموزان اقدامي مؤثر براي بالابردن سطح آگاهي هاي مذهبي به صورتي منظم و سيستماتيك و همچنين ايجاد زمينه براي آشنايي در جهت پيشبرد انقلاب اسلامي نمود تا اين كه در سوم آذر ماه ۱۳۵۳ با دستگيري شهيد آيت الله مفتح و آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي مسجد جاويد تعطيل شد . شهيد مفتح حدود ۲ ماه در زندان رژيم زير شديدترين شكنجه ها به سر برد .

مسجد قبا ؛ قلب تپنده انقلاب
حدود ۲ سال پس از آزادي از زندان شهيد آيت الله دكتر مفتح امامت مسجدي در نزديكي حسينيه ارشاد را پذيرفت و آن مسجد را ?قبا? ناميد و بدين صورت مسجد قباي ديگري در راستاي مسجد قبا در صدر اسلام بنياد نهاده شد تا سنتهاي اصيل رسول خدا و خاندان پاكش را احيا كند.
وي اين مسجد را به عنوان بزرگترين سنگر در جريان مبارزات انقلاب اسلامي درآورد. جمعيتهاي چندين صدهزار نفري كه در سالهاي ۵۶ و ۵۷ در سخنراني هاي ماه مبارك رمضان در مسجد گرد مي آمدند، تا آن زمان بي سابقه بود و رعب و وحشت زيادي در دل رژيم منفور پهلوي ايجاد مي كرد.


فعاليت در لبنان؛ اقدامي عملي در تعميق و گسترش انقلاب اسلامي
در جريان جنگهاي داخلي لبنان كه رژيم صهيونيستي اشغالگر با همكاري رژيمهاي مرتجع منطقه براي سركوبي شيعيان و فلسطينيهاي مسلمان به پا خاسته مقيم لبنان برپا كرده بود، شهيد آيت الله دكتر مفتح اقدام به جمع آوري اعانه به مقدار زياد كرد و آنها را به لبنان فرستاد. او معتقد بود اساسي ترين كار براي پيشرفت هرچه بيشتر شيعيان لبنان، بالاتر بودن سطح آموزش و فرهنگ آنان است، عليهذا براي جنگ زدگان لبنان دو برنامه كوتاه مدت و درازمدت داشت. در برنامه كوتاه مدت سعي بر آن داشت تا مخارج تحصيلي كودكان شهداي لبنان را تأمين كند و در اين راه موفق شد عده زيادي از بازماندگان شيعيان جنگ زده را با تأمين مخارج تحصيل و پوشاك و غذا راهي مدارس بكند. هدف وي از اجراي برنامه درازمدت اين بود كه يك مركز و مجتمع آموزشي شيعي در لبنان ايجاد كند و با اين اقدام دست به اساسي ترين كار در جهت از بين بردن عقب افتادگي شيعيان لبنان زد.

نماز عيد فطر؛ نقطه عطفي در حركت انقلاب
شهيد مفتح در رمضان سال ۱۳۵۶ اقدام به تشكيل جلسات سخنراني در مسجد قبا نمود و از كساني كه رژيم، آنها را از انجام سخنراني منع كرده بود دعوت كرد و با اين عمل قدم مؤثري را در جهت رسوا كردن رژيم برداشت.
پس از روزهاي سازندگي ماه رمضان ۵۶ شهيد آيت الله دكتر مفتح اعلام كرد كه نماز عيد فطر را در زمينهاي قيطريه خواهد خواند.
ساعت ۸ صبح پنجشنبه ۱۶ شهريور دكتر مفتح به زمينهاي قيطريه آمد و مشاهده كرد كه سر تا سر زمين توسط نيروهاي مسلح ارتش شاهنشاهي اشغال شده است.
در اوائل راه ،ارتش شروع به شليك تير هوايي و گاز اشك آور به سوي جمعيت مؤمن و مبارز كرد اما مردم با روشن كردن آتش و سوزانيدن مقوا در اطراف شهيد مفتح مانع از آسيب رساني گاز به ايشان شدند.
نظاميان شاه به كمي پائين تر (خيابان دكتر شريعتي، سر راه شهيد كلاهدوز) حمله كردند و دكتر مفتح را با سرنيزه و قنداق تفنگ به سختي مجروح و مضروب كردند به طوري كه امكان حركت از وي سلب شد.
شهيد مفتح كه صبح جمعه ۱۷ شهريور براي مداوا و پانسمان زخمهاي ناشي از تظاهرات ديروز به بيمارستان رفته بود، موقع بازگشت به منزل به وسيله ساواك دستگير شد.
بدين ترتيب در اولين ساعات حكومت نظامي وي با تن و بدني مجروح دستگير و روانه زندان كميته ضد خرابكاري شاه گرديد.
بعد از ۲ ماه كه رژيم سابق در اثر اوجگيري انقلاب ناچار به گشودن در زندانها شد شهيد آيت الله دكتر مفتح از زندان آزاد شد.

پس از انقلاب
كوشش هاي شبانه روزي استاد مفتح، پس از انقلاب با شدتي بيشتر دنبال شد، لياقت و جديت و كارداني ايشان ناشي از ايمان و اعتقاد عميقشان به انقلاب اسلامي بود.
وي علاوه بر عضويت در شوراي انقلاب با درخواست دانشجويان دانشكده الهيات و بعد از مشورت با استاد مطهري سرپرست دانشكده الهيات شدند و علاوه بر اين سرپرستي كميته منطقه ۴ تهران نيز برعهده وي بود.
دكتر مفتح در ادامه ساليان دراز كوشش و تلاش براي وحدت فيضيه و دانشگاه كه اسلام بر جامعه حاكم و كشور تحت رهبريهاي حضرت امام به پيش مي رفت به كوشش خود در اين زمينه افزود. در سالگرد شهادت آيت الله حاج سيدمصطفي خميني اقدام به تشكيل سمينار وحدت حوزه و دانشگاه در دانشكده الهيات نمود كه اين اولين سميناري بود كه تحت اين عنوان برگزار مي شد.

شهادت

دكتر مفتح در ساعت ۹ صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حياط خلوت دانشكده الهيات دانشگاه تهران با شليك چند گلوله از سوي ضاربين بشدت زخمي شد و معالجات در بيمارستان اثري نبخشيد. ايشان حدود ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز به شهادت رسيد. يادش گرامي باد.

معرفی شهید مدرس

 به بهانه سالروز شهادت شهید سید حسن مدرس


ولادت و تحصيلات

سيدحسن مدرس بر حسب اسناد تاريخى و نسب نامه اى كه حضرت آيه الله العظمى مرعشى نجفى (ره) تنظيم نموده از سادات طباطبايى زواره است كه نسبش پس از سى و يك پشت به حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام مى رسد.

يكى از طوايفى كه مدرس گل سرسبد آن به شمار مى رود طايفه ميرعابدين است اين گروه از سادات در دهكده ييلاقى «سرابه» اقامت داشتند. سيد اسماعيل طباطبائى (پدر شهيد مدرس) كه از اين طايفه محسوب مى گشت و در روستاى مزبور به تبليغات دينى و انجام امور شرعى مردم مشغول بود، براى آنكه ارتباط طايفه ميرعابدين را با بستگان زواره اى قطع نكند تصميم گرفت از طريق ازدواج پيوند خويشاوندى را تجديد و تقويت كرده، سنت حسنه صله ارحام را احيا كند. بدين علت نامبرده دختر سيدكاظم سالار را كه خديجه نام داشت و از سادات طباطبايى زواره بود به عقد ازدواج خويش درآورد.

ثمره اين پيوند با ميمنت فرزندى بود كه به سال 1278 ق. چون چشمه اى پاك در كوير زواره جوشيد. پدر وى را حسن ناميد. همان كسى كه مردمان بعدها از چشمه وجودش جرعه هايى نوشيدند.

پدرش غالبا در «سرابه» به امور شرعى و فقهى مردم مشغول بود ولى مادر و فرزند در زواره نزد بستگان خويش بسر مى بردند تا آنكه حادثه اى (1) موجب شد كه پدر فرزندش را كه شش بهار را گذرانده بود در سال 1293 به قمشه نزد جدش ميرعبدالباقى ببرد و محله فضل آباد اين شهر را به عنوان محل سكونت خويش برگزيند. اين در حالى بود كه ميرعبدالباقى قبلا از زواره به قمشه مهاجرت كرده و در اين شهر به فعاليتهاى علمى و تبليغى مشغول بود. (2)

سيدعبدالباقى بيشترين نقش را در تعليم سيدحسن ايفا نمود و او را در مسير علم و تقوا هدايت كرد و به هنگام مرگ در ضمن وصيت نامه اى سيدحسن را بر ادامه تحصيل علوم دينى تشويق و سفارش نمود زمانى كه سيدعبدالباقى دارفانى را وداع گفت مدرس چهارده ساله بود. (3)

وى در سال 1298ق. به منظور ادامه تحصيل علوم دينى رهسپار اصفهان گرديد و به مدت 13 سال در حوزه علميه اين شهر محضر بيش از سى استاد را درك كرد. (4)

ابتدا به خواندن جامع المقدمات در علم صرف و نحو مشغول گشت و مقدمات ادبيات عرب و منطق و بيان را نزد اساتيدى چون ميرزا عبدالعلى هرندى آموخت. در محضر آخوند ملامحمد كاشى كتاب شرح لمعه در فقه و پس از آن قوانين و فصول را در علم اصول تحصيل نمود. يكى از اساتيدى كه دانش حكمت و عرفان و فلسفه را به مدرس آموخت حكيم نامدار ميرزا جهانگيرخان قشقايى است. (5)

مدرس در طول اين مدت در حضور آيات عظام سيدمحمد باقر درچه اى و شيخ مرتضى ريزى و ديگر اساتيد در فقه و اصول به درجه اجتهاد رسيد و در اصول آنچنان مهارتى يافت كه توانست تقريرات مرحوم ريزى را كه حاوى ده هزار سطر بود، بنگارد. شهيد مدرس چكيده زندگينامه تحصيلى خود را در حوزه علميه اصفهان در مقدمه شرح رسائل كه به زبان عربى نگاشته، آورده است.

وى پس از اتمام تحصيلات در اصفهان در شعبان 1311 ق. وارد نجف اشرف شد و پس از زيارت بارگاه مقدس نخستين فروغ امامت و تشرف به حضور آيه الله ميرزاى شيرازى در مدرسه منسوب به صدر سكونت اختيار نمود و باعارف نامدار حاج آقا شيخ حسينعلى اصفهانى هم حجره گرديد. مدرس در اين شهر از جلسه درس آيات عظام سيدمحمد فشاركى و شريعت اصفهانى بهره برد و با سيد ابوالحسن اصفهانى، سيدمحمد صادق طباطبائى و شيخ عبدالكريم حائرى، سيد هبه الدين شهرستانى و سيدمصطفى كاشانى ارتباط داشت و مباحثه هاى دروس خارج را با آيه الله حاج سيد ابوالحسن و آيه الله حاج سيدعلى كازرونى انجام مى داد. مدرس به هنگام اقامت در نجف روزهاى پنجشنبه و جمعه هر هفته به كار مى پرداخت و درآمد آن را در پنج روز ديگر صرف زندگى خود مى نمود.

پس از هفت سال اقامت در نجف و تاءييد مقام اجتهاد او از سوى علماى اين شهر به سال 1318ق. (در چهل سالگى) از راه ناصريه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختيارى راهى اصفهان گرديد.

 

دوران تدريس

مدرس پس از بازگشت از نجف و اقامت كوتاه در قمشه خصوصاً روستاى اسفه و ديدار با فاميل و بستگان، قمشه را به قصد اقامت در اصفهان ترك و در اين شهر اقامت نمود. وى صبحها در مدرسه جده كوچك (مدرسه شهيد مدرس) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه مى گفت و در روزهاى پنجشنبه طلاب را با چشمه هاى زلال حكمت نهج البلاغه آشنا مى نمود. تسلط وى به هنگام تدريس در حدى بود كه از اين زمان به «مدرس» مشهور گشت. وى همراه با تدريس با حربه منطق و استدلال با عوامل ظلم و اجحاف به مردم به ستيز برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت كرد.

زمانى پس از شكست كامل قواى دولت در درگيرى با نيروهاى مردمى، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولايتى سپرده شد. صمصام السلطنه كه به عنوان فرمانده نيروهاى مسلح عشاير بختيارى نقش مهمى در ماجراى مشروطيت داشت در راءس حكومت اصفهان قرار گرفت و در بدو امر مخارج قوا و خساراتى را كه در جنگ با استبداد قاجاريه به ايشان وارد آورده بود به عنوان غرامت از مردم اصفهان آنهم با ضربات شلاق طلب نمود. مدرس كه در جلسه انجمن ولايتى اصفهان حضور داشت و نيابت رياست آن را عهده دار بود با شنيدن اين خبر بشدت ناراحت شد و گفت حاكم چنين حقى را ندارد و اگر شلاق زدن حد شرعى است پس در صلاحيت مجتهد مى باشد و آنها (حاكمان قاجار) ديروز به نام استبداد و اينها امروز به نام مشروطه مردم را كتك مى زنند. (6)

صمصام السلطنه با مشاهده اين وضع دستور توقيف و تبعيد مدرس مبارز را صادر كرد اما وقتى ماجراى تبعيد اين فقيه به گوش مردم اصفهان رسيد كسب و كار خود را تعطيل و به دنبال مدرس حركت كردند. اين وضع كارگزاران صمصام را بشدت نگران كرد و خشم مردم، حاكم اصفهان را ناگزير به تسليم نمود و با اجبار و از روى ناچارى در اخذ ماليات و ديگر رفتارهاى خود تجديد نظر كرد و مدرس هم در ميان فريادهاى پرخروش مردم كه مى گفتند «زنده باد مدرس»، به اصفهان بازگشت. مدرس در ايام تدريس به وضع طلاب و مدارس علميه و موقوفات آنها رسيدگى مى كرد و متوليان را تحت فشار قرار مى داد تا درآمد موقوفات را به مصرف طلاب برسانند. تسليم ناپذيرى او در مقابل كارهاى خلاف و امور غيرمنطقى بر گروهى سودجو و فرصت طلب ناگوار آمد و تصميم به ترور او گرفتند. اما با شجاعت مدرس و رفتار شگفت انگيز او اين ترور نافرجام ماند و افراد مذكور در اجراى نقش مكارانه خود ناكام ماندند. (7)

آيه الله شهيد سيدحسن مدرس در سنين جوانى به مقام رفيع اجتهاد رسيد و از لحاظ علمى و فقهى مجتهدى جامع الشرائط، صاحب فتوا و شايسته تقليد بود و هر چند حاضر به چاپ رساله عمليه خود نشد، در فقه و اصول و ساير علوم دينى آثارى مفصل و عميق از خود به يادگار نهاد و آيه الله العظمى مرعشى نجفى (ره) تاءليفات فقهى او را ستوده و افزوده است كه : از مدرس اجازه نقل حديث داشته است. (8)

آيه الله حاج سيد محمد رضا بهاءالدينى در مصاحبه اى اظهار داشته است مرحوم مدرس يك رجل علمى و دينى و سياسى بود و اين گونه فردى مهم تر از رجل علمى و دينى است زيرا اين مظهر ولايت است كه اگر ولايت و سياست مسلمين نباشد ديگر فروع اسلامى تحقق كامل نمى يابد. (9) مدرس با ورود به تهران در اولين فرصت درس خود را در ايوان زير ساعت در مدرسه سپهسالار (شهيد مطهرى كنونى) آغاز نمود و تاءكيد كرد كه كار اصلى من تدريس است و سياست كار دوم من است. (10)

وى در 27 تيرماه 1304 ش. كه عهده دار توليت اين مدرسه گشت براى اينكه طلاب علوم دينى از اوقات خود استفاده بيشترى نموده، و با جديت افزونترى به كار درس و مباحثه بپردازند براى اولين بار طرح امتحان طلاب را به مرحله اجرا درآورد و به منظور حسن اداره اين مدرسه، نظام نامه اى تدوين كرد و امور تحصيلى طلاب را مورد رسيدگى قرار داد و براى احيا و آبادانى روستاها و مغازه هاى موقوفه مدرسه زحمات زيادى را تحمل كرد. عصرهاى پنجشنبه اغلب در گرماى شديد تابستان به روستاهاى اطراف ورامين رفته و خود قناتهاى روستاهاى اين منطقه را مورد بازديد قرار مى داد و گاه به داخل چاهها مى رفت و در تعمير آنها همكارى مى كرد و از اينكه با چرخ از چاه گل بكشد هيچ ابايى نداشت. (11)

در اين مدرسه شخصيتهايى چون آيه الله حاج ميرزاابوالحسن شعرانى، آيه الله سيدمرتضى پسنديده (برادر بزرگتر حضرت امام)، شيخ محمدعلى لواسانى و... تربيت شدند. (12)

 

تحقیقات

مدرس در اصفهان و در سنين جوانى كتابى تحقيقى در فقه و اصول نگاشت كه مقام فقهى او را به ثبوت مى رساند. از آن شهيد رساله اى در فقه استدلالى به جاى مانده كه اگر صاحبان فن و اهل نظر آن را بررسى كنند تصديق مى نمايند كه در صورت تكميل، اين كتاب هم تراز كتاب مكاسب شيخ انصارى است. (13)

مدرس اولين كسى بود كه تدريس نهج البلاغه را در حوزه هاى علميه رسمى كرد و نخستين مجتهدى بود كه اين كتاب را جزو متون درسى طلاب قرار داد. شخصيتى چون حاج ميرزا آقاعلى شيرازى ـ استاد شهيد مطهرى ـ و آيه الله العظمى بروجردى نهج البلاغه را نزد شهيد مدرس آموختند. از كارهاى مهم و درخور توجه اين فقيه فرزانه تدوين تفسيرى جامع براى قرآن بود كه علاوه بر جمع آورى تفاسير خطى و چاپى عده اى از دانشمندان را براى نيل بدين مقصود به همكارى دعوت نمود و در صورتى كه اين طرح تفصيلى جامع به اجرا در مى آمد روشى بسيار عالى و سبكى تازه و عميق بود. مدرس مدتها فلسفه تدريس مى كرد و در عرفان مهارت داشت و در زندان خواف براى عده اى از ماءموران قلعه اى كه در آن به سر مى برد مثنوى را تفسير مى كرد. (14)

آثار قلمى مدرس به شرح زير است :

1. تعليقه بر كفايه الاصول آخوند خراسانى.

2. رسائل الفقهيه كه به كوشش استاد ابوالفضل شكورى بتازگى انتشار يافته است.

 3. رساله اى در ترتب (در علم اصول فقه).

 4. رساله اى در شرط متاءخر (در اصول).

 5. رساله اى در عقود و ايقاعات.

 6. رساله اى در لزوم و عدم لزوم قبض در موقوفه.

 7. كتاب حجيه الظن (در اصول).

 8. شرح رسائل شيخ مرتضى انصارى.

 9. حاشيه بر كتاب النكاح مرحوم آيه الله شيخ محمد رضا نجفى مسجدشاهى.

 10. دوره تقريرات اصول ميرزاى شيرازى.

 11. رساله اى در شرط امام و ماءموم.

 12. كتابى در باب استصحاب (در علم اصول).

 13. كتاب احوال الظن فى اصول الدين.

 14. شرح روان بر نهج البلاغه.

15. اصول تشكيلات عدليه با (همكارى ديگران).

16. زندگينامه «خودنوشت» كه براى روزنامه اطلاعات فرستاده است.

 

ديانت در عرصه سياست

در اصل دوم متمم قانون اساسى ايران پيش بينى شده بود كه قوانين مصوبه مجلس شوراى ملى بايد زير نظر هياءتى از علما و مجتهدان طراز اول باشد. به موجب اين اصل در هر بار بايد حداقل پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر قوانين مجلس ناظر باشند و مفاد آن از نظر شرعى به تاءييد و امضاى آنها برسد. در دوره دوم مجلس از سوى فقها و مراجع تقليد شهيد مدرس به عنوان مجتهد طراز اول برگزيده شد تا به همراه چهار نفر از مجتهدان ديگر به مجلس رفته، بر قوانين مصوب آن نظارت داشته باشد.

شهيد مدرس پس از 194 جلسه كه از مجلس دوم گذشت در تاريخ 28 ذيحجه 1328 ق. در مجلس حضور يافت ولى از جلسه دويستم به ايراد نطق پرداخت. وقتى كه مدرس قدم به ساحت مجلس گذاشت بعضى فكر مى كردند او يك روحانى معمولى است و باور نمى كردند كه اين سيد لاغر اندام با عصاى چوبى و لباس كرباس بزودى تمام امور را به دست گرفته، در بحث و استدلال كسى حريفش نمى شود. موقعيت حساس ايران و بى كفايتى زمامداران و نفوذ كامل بيگانگان شرايطى را بر ايران تحميل ساخت كه با استقامت و پايدارى شهيد مدرس برخى از اين شرايط تحميلى خنثى گرديد. يكى از اين موارد اولتيماتوم ننگين دولت روس به هم دستى دولت انگليس بود ذيحجه 1329 كه طى آن خواهان اخراج مستر شوستر (كه مشغول رسيدگى به امور مالى ايران بود) گرديد. (15)

شهيد محمد خيابانى و شهيد مدرس به مخالفت با اين اولتيماتوم پرداختند. بر اثر اين مخالفت و نيز تظاهرات مردم به تبعيت از روحانيون، در مجلس موفق نشد براى جواب دادن به دولت روس تصميمى اتخاذ كند. (16)

در گير و دار جنگ خانمانسوز جهانى اول كه هنوز از عمر مجلس سوم يك سال نگذشته بود نخست وزير وقت و مستوفى الممالك به طور رسمى ايران را در اين جنگ به عنوان دولت بيطرف اعلام كرد. ولى روس و انگليس بيطرفى ايران را ناديده انگاشته، مركز حكومت ايران از سوى بيگانگان مورد تهاجم قرار گرفت به همين سبب گروهى از نمايندگان به منظور مخالفت با اين حركت و ضديت با قواى متجاوز، مهاجرت را آغاز كردند كه در حقيقت يك قيام عمومى و همه جانبه بود كه رفته رفته افرادى از همه طبقات بدان پيوستند و شخصيتهاى سرشناسى چون مدرس، حاج سيدنورالدين عراقى و حاج آقا نورالله اصفهانى در بين آنها ديده مى شدند. در شهر قم مهاجران كميته دفاع ملى تشكيل دادند كه در مصاف با روسها ناگزير به عقب نشينى شده، بسوى غرب كشور رفتند و در اين نواحى دولت موقتى تشكيل دادند كه وزارت عدليه و اوقاف آن را شهيد مدرس عهده دار بود. در اين برنامه گروهى به تحريكات انگليس و روس قصد ترور مدرس و رئيس دولت يعنى نظام السلطنه مافى را داشتند كه توطئه آنان كشف و خنثى گرديد. (17)

شهيد مدرس به همراه عده ديگرى از رجال نامى عازم قلمرو عثمانى شد و در نهايت ساده زيستى به محض ورود به استانبول در مدرسه ايرانيان اين شهر به تدريس علوم دينى پرداخت ولى پس از مدتى سلطان محمد پنجم پادشاه عثمانى از وى دعوت كرد كه براى ملاقات ومذاكره در قصر او حضور يابد. مدرس در اين ملاقات با استقامت و شجاعت و اعتماد به نفس شگفت انگيزى سخن گفت و از دولت عثمانى خواست تا از الحاق قسمتى از خاك آذربايجان به كشورش جلوگيرى به عمل آورد. (18) وى در ملاقات با ديگر شخصيتهاى اين كشور از وحدت مسلمين و زمينه هاى اقتدار مسلمانان و پيشرفت اسلام سخن گفت. (19)

 

مبارزه با استعمار

نمونه ديگرى از تجلى شجاعت و شهامت مدرس مخالفت آن فقيه بزرگوار با قرارداد استعمارى وثوق الدوله است. يادآورى مى شود كه وثوق الدوله قراردادى را كه هفت ماده و يك ضميمه داشت به صورتى كاملا محرمانه با انگلستان منعقد نمود. نامبرده در زمان انعقاد اين نامه ننگين (سال 1298 ش. بود) نخست وزيرى را داشت. مدرس در خصوص خطرهاى اين قرارداد اظهار داشت روح اين قرارداد استقلال مالى و نظامى ايران را از بين مى برد. از تلگراف سرپرسى كاكس انگليسى به سرلرد كروزن بر مى آيد كه مدرس از مهم ترين عوامل ضديت با اين قرارداد بوده است. (20) بدين نحو او با رهبرى مبارزات مجلس بزرگترين قدرت استعمارى زمان خود يعنى انگلستان را به زانو درآورد ولى با نهايت تواضع چنين افتخارى را به ملت ايران نسبت داد. (21)

حيله گران انگليس كه قدرت مبارزه و نفوذ روحانيت متعهد را به طور عينى مشاهده كردند تصميم گرفتند به منظور كاستن از فروغ اين اقتدار معنوى و استمرار سلطه خويش بر ايران، نظامى را به وجود آورند تا ستيز با روحانيت و باورهاى دينى را اساس كار خود قرار دهد. فردى كه براى اجراى مطامع و اين حيله جديد استعمار انتخاب گرديد سيد ضياءالدين طباطبائى مدير روزنامه رعد بود كه به انگلستان تمايل داشت و در صدد آن گرديد تا با كودتاى ننگين سوم اسفند 1299 روح قرارداد وثوق الدوله را در كالبد ديگر بدمد. در همان زمان مدرس با هوش ذاتى و فراستى كه داشت فهميد كه حركت وى ساخته و پرداخته انگلستان است و پس از چهل سال كه اسناد وزارت خارجه انگلستان انتشار يافت پيش بينى خود را به اثبات رسانيد. (22)

شخص ديگرى كه در انجام اين كودتا نقش مهمى بر عهده داشت رضاخان بود كه بعدها به رضاخان پهلوى معروف شد. در نيمه شب سوم اسفند 1299 نيروهاى قزاق به سركردگى اين خائن خائف وارد تهران شده، با همدستى و توافق قبلى شهربانى به دستگيرى مبارزان و افراد آزادى خواه پرداخت و بلافاصله حكومت نظامى اعلام شد. مدرس كه چون خارى در چشم اين خودباختگان بود، در همان لحظات اول دستگير و روانه زندان گرديد. موقعى كه او را از خانه به تبعيدگاه قزوين مى بردند به درخت زردآلويى كه در باغچه خانه اش بود اشاره كرد و به فرزندش گفت نگران من نباشيد، با شكفتن اين شكوفه ها باز مى گردم. پيش بينى او درست از آب درآمد و دوران زندانى مدرس در كابينه سياه سيدضياء 93 روز طول كشيد كه اين مدت پايان عمر كوتاه اين كابينه بود.

 

مدرس و رضاخان

يكى از حوادث اسفبار كه با دوران مجلس چهارم مصادف بود طغيان رضاخان در مقام وزارت جنگ است. وى سعى داشت امور نظميه، بودجه و قواى نظامى را تحت اختيار خود قرار دهد. شهيد مدرس بدون آنكه از تشكيلات عنكبوتى رضاخان هراسى به دل راه دهد با قدرت معنوى فوق العاده اى مبارزه با اين چهره منفور را آغاز كرد و در جلسه 148 دوره چهارم مجلس كه مصادف با 12 مهر 1301 بود نطقى عليه رضاخان بيان كرد و اظهار داشت : در وضع كنونى امنيت مملكت در دست كسى است كه اغلب ما از دست او راضى نيستيم و بايد بدون ترس و پرده بگويم كه ما قدرت داريم او را عزل كرده بر كنارش كنيم !(23)

رضاخان براى فريب مردم و عملى ساختن برنامه هاى استعمار آرزوى موهوم جمهورى خواهى را در انديشه مخدوش خود پرورانيد و با دست عوامل بيگانه آبيارى نمود. اين حركت بظاهر مردمى و در باطن ضد استقلال و هويت فرهنگى ايران بنا به تصميم انگلستان جهت تمركز قدرت در شخص رضاخان طرح شده بود. مدرس زودتر از همه خطر اين آشوب را حس كرد و در صدد چاره برخاست. تدين كه از طرفداران جدى رضاخان بود سعى كرد به هنگام سخنرانى مدرس در مخالفت با جمهورى نمايندگان طرفدار خود را از جلسه خارج كند كه موفق نشد ولى در خارج جلسه و هنگام تنفس، شخصى به نام حسين بهرامى معروف به احياء السلطنه پس از مشاجره اى لفظى به تحريك تدين بر گونه مدرس سيلى محكمى نواخت ! صداى اين سيلى كه به گونه مجتهدى آگاه برخورده بود چون تندر در تهران پيچيد و مانند كبريتى كه به انبار باروت برسد انفجارى در شهر به وجود آورد و در واقع سيلى عظيم از مردم مسلمان را به سوى مجلس راه انداخت. طرفداران رضاخان با درماندگى رضاخان را از راهى مخفيانه از مجلس بيرون بردند و شهيد مدرس با آرامش كامل به ميان مردم آمد و از بيدارى و آگاهى آنان تشكر كرد. فريادهاى رعدآساى مردم همچنان استمرار داشت و رضاخان كه اين حركت را شكستى مفتضحانه براى خود ديد در روز 18 فروردين 1302 ش. به حالت قهر به بومهن (واقع در 40 كيلومترى تهران) رفت. بعد از رفتن وى مزدوران رضاخان مجلس را تهديد كردند كه بايد سردار سپه را برگردانند و شايعه كردند در غير اين صورت كودتا مى شود. ولى شهيد مدرس به نمايندگان دلدارى داد و گفت : نترسيد كه او نمى تواند كودتا كند!(24) ولى اكثر نمايندگان سخن مدرس را قبول نكرده، گروهى را برگزيدند تا سردار سپه را برگردانند و هياءتى دوازده نفرى به سرپرستى مصدق السلطنه ماءمور اجراى اين كار شدند. (25)

پس از بازگرداندن رضاخان با حيله اى كه گروهى از نمايندگان تدارك ديده بودند شهيد مدرس را به بهانه آنكه رضاخان مى خواهد از در دوستى درآيد در منزل قوام السلطنه معطل كردند و در غياب او مجلس با 92 راءى به سردار سپه اظهار تمايل كرد. در مجلس پنجم و در حالى كه مسلمانان مبارز در توقيف و تبعيد بودند و از هر سو فشارهاى زيادى به مدرس و يارانش وارد مى آمد مدرس تنها راه چاره را مطرح كردن مساءله استيضاح دانست و در هفتم مرداد 1303 با مقدمه اى ماهرانه و به دور از خشونت و جدل جنايات رضاشاه را افشا كرد و متن استيضاح را كه به امضاى وى و تنى چند از ياورانش رسيده بود قرائت نمود. ولى به دليل جنجال و هياهويى كه طرفداران رضاخان و گروهى اراذل و اوباش به راه انداختند استيضاح مطرح نشد و به وقت مناسب ترى موكول گرديد. در دوره ششم مجلس مدرس رياست سنى مجلس را عهده دار بود. در اين مقطع مدرس و طرفدارانش تحت فشار بيشترى بودند و آن سيد وارسته كمتر به مجلس مى رفت و بيشتر مشغول تدريس بود و وقتى مخالفان و معاندان مشاهده كردند كه فرياد حق طلبى مدرس خاموش نخواهد شد تصميم به ترور او گرفتند كه اين حركت آنان نافرجام ماند و تيرهاى شليك شده بازو و كتف مدرس را مجروح كرد و مدرس پس از 64 روز سلامتى خود را بازيافت و در 11 دى ماه 1305 در مجلس حاضر شد.

با فرارسيدن دوره هفتم مجلس شوراى ملى در سال 1307 رضاخان تصميم گرفت به هر نحو ممكن از ورود مدرس و يارانش به مجلس جلوگيرى كند و به همين دليل انتخاباتى كاملا فرمايشى برگزار كرد. به نحوى كه حتى يك راءى به نام مدرس از صندوقها بيرون نيامد به همين علت مدرس در مجلس درس خود گفت : (اگر) 20 هزار نفر از مردمى كه در دوره گذشته به من راءى دادند همگى مرده باشند يا راءى نداده باشند پس آن يك راءى را كه خودم به خودم دادم چه شده است!

 

شهادت

سرتيپ درگاهى رئيس شهربانى تهران كه عداوتى خاص با مدرس داشت در پى فرصتى مى گشت تا عقرب صفت زهر خود را فرو ريزد. به همين منظور در شب دوشنبه شانزدهم مهرماه 1307 به همراه چند پاسبان مسلح به منزل مدرس رفته، پس از مضروب و مجروح كردن اهل خانه و زير كتك گرفتن شهيد مدرس وى را سر برهنه و بدون عبا دستگير كردند و به قلعه خواف تبعيد نمودند. آن شهيد والامقام دوران تبعيد را على رغم اوضاع مشقت بار با روحى شاداب و قيافه اى ملكوتى سپرى كرد. (26) آن فقيه فرزانه پس از 9 سال اسارت در قلعه خواف به دنبال اجراى نقشه رضاشاه روانه كاشمر گرديد و در حوالى غروب 27 رمضان 1356 ق. مطابق با دهم آذر 1316 ش. سه جنايتكار و خبيث به نامهاى جهانسوزى، خلج و مستوفيان نزد مدرس آمده و چاى سمى را به اجبار به او دادند و چون ديدند از اثر سم خبرى نيست عمامه سيد را در حين نماز از سرش برداشته، برگردنش انداختند و آن فقيه بزرگوار را به شهادت رساندند. مشهد اين فقيه فرزانه در شهر كاشمر زيارتگاه عاشقان معرفت و شيفتگان حقيقت مى باشد.

امام خمينى به مدرس علاقه فراوانی داشت و درباره وی چنین گفت:

«... در واقع شهيد بزرگ ما مرحوم مدرس كه القاب براى او كوتاه و كوچك است ستاره درخشانى بود بر تارك كشورى كه از ظلم و جور رضاشاهى تاريك مى نمود و تا كسى آن زمان را درك نكرده باشد ارزش اين شخصيت عاليمقام را نمى تواند درك كند».

شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، سومین شهید محراب

شهادت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، سومین شهید محراب

این عالم عارف و الگوی تقوا و فضیلت در سال 1288 هجری شمسی در شیراز متولد شد و پس از پرورش صحیح  و خواندن ادبیات و سطوح به نجف اشرف کنار قبر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام شهید محراب  مهاجرت نمود و در آنجا از محضر ایات عظام استفاده نمود و با دریافت اجازات عدیده اجتهاد و غیره به شیراز مراجعت ودر مسجد جامع (عتیق) به اقامه جماعت و تبلیغ دین پرداخت.

حضرت آیت الله شهید دستغیب رئیس حوزه علمیه فارس و نمایندگی امام خمینی را در آن استان به عهده داشت.

تالیفات شهید دستغیب:

1- کتاب قلب سلیم در رشته اخلاق که بسیار زیبا نوشته شده است.
2- حقایقی از قرآن.
3- معراج.
4- ماه خدا.
5- صدیقه کبری.
6- کتاب داستانهای شگفت.
7- هشتاد و دو پرسش.
8- گناهان کبیره در دو جلد.
9- سوره نجم.
10- سیدالشهدا علیه السلام.
11- معاد.
12- صلوه الخاشعین.
13- قلب قرآن.
14- شرح حاشیه بررسایل شیخ مرتضی  ( چاپ نشده ) .

با شروع نهضت روحانیت در سال 1341 مبارزه ایشان با رژیم شاه که از زمان رضاخان ادامه داشت، علنی و آشکار گردید و شب های جمعه پس از دعای کمیل سخنرانی سیاسی و تهییج کننده ایشان تا نیمه خرداد 42 در جمع انبوه شنوندگان نقش بزرگی در پیشبرد انقلاب داشت و نوار سخنرانی های ایشان تا اقصی نقاط ایران منتشر می گردید. در خرداد 42 بازداشت و به تهران اعزام گردیدند و پس  از آزادی اززندان مدتی نیز تبعید و در سال 43 نیز مجددا زندانی و تبعید گردیدند و در سال 56 نیز مدتی زندانی و یا در منزل محاصره و تحت نظر بودند و با تمام این فشارها حاضر به مذاکره و  مصالحه با رژیم پهلوی نشدند و پرچم مبارزات مردم فارس را در این مدت پانزده ساله بر دوش داشتند.

پس از پیروزی انقلاب به نمایندگی اول فارس در مجلس خبرگان انتخاب شده و همزمان به درخواست اهالی شیراز و فرمان امام خمینی امامت جمعه را عهده دار شدند و مشغول خدمت به مردم مستضعف بودند که در تاریخ بیستم آذرماه 1360 مطابق با 14 صفرالخیر 1402 هنگامی که عازم نماز جمعه بود به دست منافقین از خدا بی خبر به درجه رفیع شهادت نایل گردید و به اجداد طاهرینش پیوست

معرفی یک هواپیما  

 

پپس از تكميل مطالعات زياد كه كارخانجات نورث روپ (North Rope)در راه تشكيل يك هواپيماي بر جسته هوائي (رهگير)بعمل آورد موفق شد در 30 جولاي 1959 زحمات خود را به ثمر رسانده و جنگنده ي پر قدرت جديدي بنام ان-156-اف(N-156-F)به جهان پرنده هاي آتشين عرضه كند كه بعدا نام آن به اف-5-آ تغيير نمود اين جنگنده ها بنام مستعار فريدوم فايتر(Freedom Fighter)بمعناي جنگنده ي آزادي معروف شد و شايد بهتر بود اسم آنرا جنگنده ي آزادي به سبك آمريكايي ميگذاشتند!.

در 25 آوريل 1962 نيروي هوايي آمريكا اعلام كرد كه اف-5-آ را در برنامه ي جديد تسليحات نظامي قرار داده و بالاخره در ژانويه ي 1963 هواپيماي اف-5-آ در نيروي هوائي آمريكا به پرواز در آمد و بعد از آن اولين كشور كه اف-5-آ تحويل گرفت ايران بود كه در سال 1343 (1965) نيروي هوايي خود را با جت ما فوق صوت اف-5 مجهز نمود و بعد از آن عربستان سعودي،كشورهاي آفريقاي جنوبي و تركيه نيز اف-5-آ دريافت نمود

دو تا اف-۵ در حال ماموريت

بعد از مدتي كمپاني نورث روپ تصميم به تكميل اف-5-آ گرفت و اف-5-ئي يا تايگر-2 (Tiger-2) را توليد نمود كه در سال 1970 به عنوان شكاري بين المللي انتخاب و سفارش توليد 325 فروند اف-5-ئي به نورث روپ داده شد كه براي كشورهاي تايلند-تايوان-ويتنام جنوبي و كره جنوبي بود.پرواز آزمايشي اف-5-ئي براي اولين بار در سال 1972 انجام شد و اولين توليد كلي آن از سال 1973 شروع گرديد.براي دسترسي به اطلا عات جامعتر درمورد اف-5 به اينجا مراجعه كنيد

بعد از مطالعه زياد روي اصول آيروديناميكي و امكاناتپرواز هواپيماهاي ديگر و تجاربي كه از اف-۵-آ بدستآمده بود نورث روپ تصميم به انجاماصلاحاتي روي اف-۵-آ گرفت كه اولين آنها اضافه كردن رادار روي آنبود.و بعد از آن استفاده از فلاپهاي مانور كننده در دو طرف لبه ي حمله و عقب بال هواپيما است. اين فلاپها سبب ميشود كه هواپيما در زاويه ي حمله ي معين نسبت به نمونه ي قبلي دچار پساي كمتري گردد و تعادل خود را از دست ندهد و (برا)ي بيشتر بدست آورد بدون آنكه در كنترل هواپيما خللي وارد شود و در نتيجه استفاده از آنها اف-5-ئي ميتواند در15000 پا 10.3 درجه در ثانيه بگردد و در صورتي كه اف-5-آ و هواپيما عاي مشابه در ثانيه 8.9 درجه ميگردند و ميزان گردش گود را نيز از 15.5 درجه در ثانيه به 17.5 درجه افزايش داده و شعاع گردشهاي پايدار نيز از 4500 به 2800 پا كاهش يافته و به عبارت ديگر 38 درصد كم شده.با اضافه كردن يك رديف كمپرسور به موتور بدون اينكه در شكل يا حجم آن تغيير زيادي داده شود 23 درصد به قدرت موتور آن افزوده شده .اصلاح موتور باعث گشته كه 15 اينچ به طول هواپيما و 16 اينچ به فاصله ي دو نوك بال اضافه شود.دهانه ي ورود هوا نيز بزرگتر شده تا ورود هواي بيشتر را امكان پذير سازد. با افزايش حجم بدنه بر ظرفيت مخازن سوخت داخلي 570 پوند اضافه شده و همچنين از آسيب پذيري آن در مقابل آتش مسلسل جلوگيري شده. قدرت هر يك از موتورها در سطح دريا 5000 پوند است و در مصرف سوخت نيز كاهش قابل توجهي داده شده و تغيير عمده در موتور همان اضافه شدن يك رديف كمپرسور استتغييرات فني در موتور باعث شده كه موتور به اصطلاح زودتر جواب بدهد. و يا به عبارت ديگر زودتر دور بردارد.لذا طول باند لازم براي برخاستن از7300 پا به 5300 پا كاهش يافته . با كليه تجهيزات براي رهگيري (دو سايدوينر و دو توپ) طول لازم براي بلند شدن با وزن 16050 پوند 2050 پا است سرعت اوجگيري نيز از 28700 پا در دقيقه به 31600 پا افزايش يافته. اف-5-ئي داراي شعاع عمل زيادتري نسبت به اف-5-آ است. مثلا قادر است 3200 پوند بمب را در مسافت 400 مايلي بريزد و به پايگاه برگردد

 ماكت اف-۵ ساخت ايران

اف-5-ئي به دلايل ذير شكاري برگزيده ي جهان است.هواپيماي ما فوق صوت يك نفره ..سبك ..داراي سهولت عملياتي فوق العاده و مشخصات پروازي و امكتنات رزمي برجسته بوده.ارزاني و سهولت نگهداري نيز يكي ديگر از دلايل ميباشد.

اف-۵ قادر به حمل بمبهاي ۳۵۰ يا ۵۰۰ ،۷۵۰ و ۱۰۰۰ پوندي و يا بمبهاي ام-كا-۳۶(m-k-36)است و قادر به حمل بمبهاي ناپالم وراكتهاي ۲.۷۵ ميليمتري نيز هست.اف-۵ براي ماموريت رهگيري داراي دو موشكآ-اي.ام.۹(AIM-9) و دو توپ ۲۰ ميليمتري از نوع ام-۲۹(M-29)با هر كدام ۲۸۰ تيراست.
اف-۵-ئي داراي يك رادار كوچك از نوع امرسون(Emerson)با برد ۲۰ مايل است و براي بدست آوردن زاويه و مسافت شكاري هاي دشمندر جنگ هاي هوائي به كار ميرود.
اف-۵ همچنين مجهز به سيستم كشف هدف ليزريگرديده. اين سيستم به خلبان امكان ميدهد تا از وجود هواپيماي دشمن در فاصله دورآگاهي پيدا نمايد و خود را براي درگيري آماده سازد و ضمنا اطلاعاتي از هواپيمايدشمن را در اختيار خلبانان ميگذارد كه بوسيله سايت چشمي كه بر روي كلاه نصب ميشود ودر اختيار خلبان قرار ميگيرد. بعضي از مدلهاي متاخر اف-۵ ئي قادر به حمل موشكهايماوريك با سيستم هدايت تلويزيوني نيز هستند.

اف-۵-آ به تعداد ۱۲ فرونددر اتيوپي ،۴۰ فروند يونان كه بعدا با اف-۵ ائي تعويض شد.
۷ فروند ليبي،۱۵ فروند فيليپين ،۴۵فروند كره جنوبي،۷۰ فروند تايوان،۲۵ فروند تايلند ،۱۴۰ فروند تركيه و ضمنا كانادا واسپانيا نيز اف-۵ مونتاژ مي كنند. كانادا ۸۹ فروند براي خود و ۱۵ فروند برايونزوئلا ساخته است. اسپانيا ۳۶ فروند براي خود ساخته است. اف-۵-بي كه مدل ۲ نفره ياف-۵-آ است ۳۲ فروند در نروژ و كانادا نيز ۳۰ فروند براي هلند ساخته است.۳۴ فروندنيز در اسپانيا موجود است و ۲۴ فروند نيز توسط كانادا براي ونزوئلا ساخته شده و ازاف-۵-ئي ۱۱۲فروند در ايالات متحده آمريكا كه ۵ فروند آن در نيروي دريايي خدمتميكنند.
۳۶ فروند برزيل ،۲۵ فروند شيلي،۱۲فروند اتيوپي و ۳ فروند يونان ،۱۵۰ فروند ايران ،اردن و مالزي و كنيا ۱۴فروند،مراكش ۲۴ فروند. عربستان سعودي ۷۰ فروند ...سوئس ۰ ۶فروند و ۴۰ فروند تايلندو تايوان دارا هستند.

اف ۵ های ایران

 

اولين نيروي هوايي دنيا كه اف ـ۵اي را دريافت كرد نيروي هوايي ايران بود. در بين سال هاي دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نيروي هوايي ايران به بزرگترين و مجهزترين نيروي هوايي منطقه (نيروي هوايي) اولين اسكادران از اين هواپيما به تعداد ۱۳ فروند را اوايل فوريه ۱۹۶۵ به خدمت گرفت. در آن تاريخ ۱۱ فروند اف ـ۵اي و دو فروند اف ـ۵بي در پايگاه يكم شكاري در مهرآباد جايگزين اف ـ۸۴ تاندرجت شدند تا نقش تهاجمي نيروي هوايي را برعهده بگيرند.
اف ـ۵اي هاي ارتش ايران به استانداردهاي بالا تجهيز شده بودند، اين تجهيزات پيشرفته سيستم ناوبري آنبرد ليتون و كامپيوتر مركزي تسليحات بود. در آن زمان ايران مدل هاي قبلي اف ـ۵ (اف ـ۵اي و بي)را به كشورهاي يونان، تركيه، اتيوپي، ويتنام جنوبي و اردن فروخت، اما چند فروند براي انجام پروازهاي تمريني در ايران نگه داشته شدند.

با شروع جنگ و متعاقب آن تحريم تسليحاتي غرب عليه ايران، ايران به دليل عدم توانايي خريد قطعات و لوازم يدكي به سرعت در حال از دست دادن تعداد هواپيماهاي عملياتي خود بود. اما بعدها كه ايرانيان به پيشرفت هاي زيادي در صنايع هوايي دست يافتند، خود به ساخت و تهيه قطعات موردنياز براي تعمير و عملياتي نگه داشتن اين هواپيماها زدند ايران در پروژه اي به نام »افق« اين هواپيماها را به روز كرده است از جمله مي توان به دوبرابر كردن برد رادار اي پي كيو ـ۱۵۹ و سواركردن سيستم پرتاب موشكي پي ال ـ،۷ اي اي ام ـ۹ پي سايدوايندر و آرـ۶۰ آميدز اشاره كرد. به هرحال عمر عملياتي اين جنگنده ها كه در كنار اف ـ۴ به افسانه هاي فراموش نشدني جنگ تبديل شدند رو به پايان است و ايران به دنبال جايگزيني براي آنهاست

معرفي عراق به عنوان متجاوز از سوي سازمان ملل

معرفي عراق به عنوان متجاوز از سوي سازمان ملل
روز 18 آذر 1370 طي گزارش دبيركل سازمان ملل به شوراي امنيت اين سازمان، دولت عراق رسماً به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ 8 ساله عليه جمهوري اسلامي ايران شناخته شد. گزارش مزبور بر اساس بند 6 قطعنامه 598 كه دبيركل سازمان ملل را موظف كرده بود تا آغازگر جنگ ايران و عراق را به شوراي امنيت معرفي كند، تهيه شده بود. به همين دليل، دكوئه‌يار، دبيركل وقت سازمان ملل در 23 مرداد 1370 از دو كشور ايران و عراق خواسته بود تا در گزارشهاي جامعي، نظرات خود را درباره شروع جنگ تسليم وي كنند. ايران در 24 شهريور گزارش كاملي كه تجاوز عراق را به ايران اثبات مي‌كرد تسليم دكوئه‌يار كرد. عراق نيز در 7 شهريور ماه پاسخ خود را براي دبيركل فرستاد.
دكوئه‌يار در گزارش خود پاسخ عراق را غيرمحتوايي توصيف كرد و دلايل اين كشور را براي شروع جنگ غيرقابل قبول دانست و افزود «اين واقعيت روشن است كه توضيحات عراق براي جامعه بين‌المللي قابل قبول و كافي نيست.»
متن گزارش دبيركل سازمان ملل به شرح زير است:
«1ـ در بند 6 قطعنامه 598، شوراي امنيت از دبيركل درخواست كرد، در مشورت با ايران و عراق موضع احاله بررسي مسئوليت مخاصمه را با گروهي بي‌طرف پيگيري كند، و در اولين فرصت ممكن، در جهت اجراي اين درخواست به شوراي امنيت گزارش دهد.
2ـ در طول مذاكرات سه‌سال گذشته، فرصتهاي متعددي براي مشورت با طرفين دربارة بند 6 قطعنامه داشته‌ام. اين مذاكرات مرا قادر ساخت تا برداشتي از ديدگاههاي متفاوت دو طرف داشته باشم. اما به مرحله‌اي كه به تسليم گزارشي معنادار به شوراي امنيت بينجامد، نرسيد.
3ـ به دنبال تكميل اجراي پاراگرافهاي يك و دو قطعنامة 598، تلاشي جديد براي تحقق ديگر مفاد قطعنامه با هدف تضمين برقراري مجدد صلح ميان ايران و عراق برمبناي طرح جامع صلحي كه توسط قطعنامه 598، ارائه شده بود، لازم به نظر رسيد، تا از اين طريق به تأمين نيازهاي جاري و صلح و امنيت در منطقه كمك اساسي شود. بسياري از تصميمهايي كه من براي تشديد تلاشها در جهت اجراي قطعنامه 598، اتخاذ كردم، به شوراي امنيت منعكس شده است (سند شماره 23246/ اس).
4ـ درباره پاراگراف 6 عناصري از مواضع طرفين پيرامون اين پاراگراف براي من مشخص بود. با اين وجود من از دولتهاي ايران و عراق در نامه‌هايي مشابه به تاريخ 14 اوت 1991، خواستم تا در جامع‌ترين شكل ممكن، جزئيات مواضع خود را دربارة اين پاراگراف به من تسليم كنند. در همان زمان به منظور دستيابي به كامل‌ترين درك از اين موضوع، تصميم گرفتم تا به طور جداگانه با تعدادي از كارشناسان مستقل مشورت كنم. بر اساس پاسخ‌‌هاي 26 اوت 1991 عراق و 15 سپتامبر 1991 ايران كه به من تسليم شد و مشورتهايي كه با دو طرف داشتم، تمام اطلاعات مربوط مندرج در اسناد رسمي سازمان از شروع مخاصمه و نيز اطلاعات كارشناسان مستقل به دست آمده است. اكنون مايلم كه دربارة پاراگراف 6 قطعنامه 598، به شوراي امنيت گزارش دهم.
5ـ مسلم است كه جنگ بين ايران و عراق كه ساليان دراز به طول انجاميد، شروعش نقض حقوق بين‌الملل بود و موارد نقض حقوق بين‌الملل موجب مسئوليت براي مخاصمه است كه موضوع اصلي پاراگراف 6 مي‌باشد. آن بخش از موارد نقض مقررات بين‌المللي كه در چارچوب پاراگراف 6 بايد مورد توجه ويژه جامعه جهاني قرار گيرد، استفاده غيرقانوني از زور و عدم احترام به تماميت ارضي يك كشور عضو است. مسلماً در طول جنگ مواردي عمده و گسترده از نقض اصول مختلف حقوق بين‌المللي انساني وجود داشته است.
6ـ پاسخ عراق به نامه اوت 1991 من پاسخي محتوايي نيست، از اين رو من ناچارم به توضيحاتي كه قبلاً توسط عراق ارائه شده است تكيه كنم. اين يك واقعيت است كه توضيحات عراق براي جامعه بين‌المللي قابل قبول و كافي نيست.
بنابراين رويداد برجسته‌اي كه تحت عنوان موارد نقض در بند پنجم اين گزارش بدان اشاره كردم، همانا حمله 22 سپتامبر عليه ايران است كه بر اساس منشور ملل متحد اصول و قوانين شناخته شده بين‌المللي يا اصول اخلاقي، قابل توجيه نيست و موجب مسئوليت مخاصمه است.
7ـ حتي اگر قبل از شروع مخاصمه برخي تعرضات از جانب ايران صورت گرفته باشد چنين تعرضاتي نمي‌تواند توجيه كننده تجاوز عراق به ايران ـ كه اشغال مستمر خاك ايران را در طول مخاصمه در پي داشت ـ باشد. تجاوزي كه ناقض ممنوعيت كاربرد زور كه يكي از اصول حقوق بين‌الملل است، مي‌باشد.
8ـ از ميان موارد متعدد نقض حقوق انساني كه در طول جنگ رخ داده، موارد بسياري توسط سازمان ملل و يا كميته بين‌المللي صليب سرخ ثبت شده است.
به عنوان مثال من به درخواست يك و يا هر دو طرف، در موارد متعددي، هيئتهاي كارشناسي را براي تحقيق درباره موارد نقضي مانند استفاده از تسليحات شيميايي، حملات به مناطق غيرنظامي و بدرفتاري با اسراي جنگي به صحنه نبرد اعزام كردم. نتيجه اين تحقيقات جملگي به شوراي امنيت گزارش شده و به عنوان سند اين شورا انتشار يافته‌اند. اين گزارشها با كمال تأسف حاكي از وجود شواهدي از موارد نقض جدي حقوق انساني است و در يك مورد من موظف بودم با تأسف عميق اين يافتة كارشناسان را متذكر گردم كه سلاحهاي شيميايي عليه غيرنظاميان ايراني در منطقه‌اي در نزديكي يك مركز شهري عاري از هرگونه حفاظت در برابر اين حملات به كار رفته است (سند شماره 20134/اس)، شورا ناخشنودي خود از اين مسئله و محكوميت آن را در قطعنامه 620 مصوبه 26 اوت 1988 اعلام كرد.
9ـ رويدادهاي جنگ ايران و عراق كه براي ساليان طولاني در صدراخبار وسايل ارتباط جمعي دنيا قرار داشت، براي جامعة بين‌المللي كاملاً شناخته شده است. همچنين مواضع طرفين كه در موارد بسياري از اسناد رسمي منعكس شده و انتشار يافته بر همگان واضح است.
به نظر من تعقيب پاراگراف 6 قطعنامه 598 هدف مفيدي را در بر ندارد و در جهت صلح و اجراي قطعنامه 598 به عنوان يك طرح صلح جامع، اكنون لازم است روند حل و فصل دنبال شود. در واقع پرداختن به مبناي دقيق روابط صلح‌آميز بين دو طرف و همچنين صلح و امنيت در كل منطقه ضرورت فوري دارد.
شوراي امنيت در سال 1987 در پاراگراف 8 قطعنامه 598 روش صحيحي را توصيه كرد كه اگر به موقع اجرا شده بود مي‌توانست منطقه را از فاجعه بعدي كه رخ داد، ـ اشغال كويت ـ برهاند.
يك نظام روابط حسن همجواري مبتني بر احترام به حقوق بين‌الملل آن گونه كه توسط شوراي امنيت پيش‌بيني شده، براي تضمين صلح و ثبات آينده منطقه ضروري است. اميد است اين نداي شورا مورد عنايت قرار گيرد.»
گزارش دكوئه‌يار به عنوان سند شوراي امنيت انتشار يافت.
يكي از نكات قابل تأمل در گزارش دبيركل سازمان ملل، موقعيت زماني انتشار آن است. اين گزارش پس از حوادث كويت و بسيج جامعه جهاني عليه صدام منتشر شد. به عبارت ديگر زمينه سياسي براي انتشار اين گونه گزارشها كه از متجاوز بودن رژيم بعث نسبت به همسايگانش حكايت مي‌‌كند، فراهم بود.
اين گزارش 11 سال پس از شروع جنگ و سه سال و نيم پس از پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت توسط جمهوري اسلامي ايران منتشر شد و دبيركل فرصت فراواني براي تحقيق راجع به شناسايي متجاوز در جنگ داشت. اما صرف‌نظر از عامل اشغال كويت كه افكار عمومي جهان را به متجاوز بودن رژيم صدام متقاعد ساخته بود، انتشار گزارش خاوير پرز دكوئه‌يار خود يك پيروزي سياسي براي جمهوري اسلامي ايران به شمار مي‌رود.
گفتني است قطعنامه 598 شوراي امنيت در 29 تير 1366 به تصويب شوراي امنيت سازمان ملل رسيد، جمهوري اسلامي ايران آن را در 26 تير 1367 پذيرفت؛ در حدفاصل مرزهاي دو كشور، ـ 17 مرداد 1367 ـ نيروي حافظ صلح ـ «يونيماك» ـ مستقر گرديد؛ سپس در 29 مرداد 1367 ميان دو كشور آتش‌بس برقرار شد و دبيركل سازمان ملل در 18 آذر 1370، پس از تكميل تحقيقات خود، عراق را آغازگر جنگ عليه ايران معرفي كرد.
 

حرف آخر

دوستان عزیز از اینکه باز هم به بنده افتخار دادید و به وبلاگ من سری زدید ممنونم . از اینکه مطالب این نسخه کمی به هم ریخته و نا مرتب است عذر خواهی می کنم و ان شاءا... در شماره ی بعدی با مطالبی بسیار جالب جبران خواهم کرد .

برای همه ی هموطنان ایرانی غیرتمندم آرزوی موفقیت و سربلندی می نمایم .

اللهم عجل لولیک الفرج ...

همراه ما در شماره ی بعدی باشید

خدانگهدار .